دکتر حامد حاجیحیدری؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ بازسازی ریشه علوم انسانی مدرن که از آدام اسمیت، حول مفهوم «تقسیم کار» بنیان گذاشته شد، ضرورت یافته است؛ این ضرورت از آن روست که نه تنها از ابتدا نسبت به شرکای غیراومانیستی «تقسیم کار» (مانند عناصر محیط زیستی، عناصر ماشینی، و گروههای حاشیهای و بومی) غفلت شده بود، بلکه حضور گسترده ماشینها و بویژه ماشینهای هوشمند در تقسیم کار اجتماعی خصال متفاوتی به «تقسیم کار» القا میکند.
-----------------------------------
توضیح بیشتر در مورد این تز را در یادداشت های پیشین ملاحظه فرمایید:
• تأمل در تقسیم کار نوین (۱۳۹۳)
• دگرگونیهای نظری لازم در بررسی مسائل اجتماعی سایبر (۱۳۹۹)
• معماری مجدد علم اقتصاد: عبور از ”تقسیم کار“ به ”تقسیم فراغت“ (۱۳۹۴)
• دگرگونی جهانی در ماهیت ”قطاع اجتماعی متوسط“ (۱۳۹۵)
• پسااومانیسم ضروری برای حکمرانی توحیدی در سایبرفضا (۱۳۹۸)
-----------------------------------
▬ تجدید نظر در مفهوم «تقسیم کار»، بلافصل، منجر به جایگزینی زنجیرهای مفاهیم دیگری مانند «شبکه» به جای «جامعه»، و «عملگر» به جای «کنشگر» میگردد؛ ...
▬ روشهای تحقیق در علوم انسانی، کاملاً مبتنی بر رایانش و هوشمند میشوند و بدین ترتیب، روشهای گردآوری و تحلیل داده موجود کمفایده میشوند و تحلیل کلاندادهها جایگزین خواهند شد؛ ...
▬ ... و زنجیرهوار، تمام مفاهیم علوم انسانی، جایگزینهایی برای خود خواهند یافت؛...
▬ ... و در میان مفاهیم مرسوم، مفهوم «فرهنگ» گزینه نخست این تحول است؛ در واقع، «فرهنگ» اومانیستیترین مفهوم علوم انسانی است که عمیقاً متأثر از نظریه فرهنگی عصر ویکتوریا، به محوریت «انسان مرد سفیدپوست اروپایی» گواهی میدهد. این تبختر، مکرراً مورد انتقاد قرار گرفته است، ولی اکنون، و با مرکززدایی کامل از مفهوم تقسیم کار، عبور از مفهوم «فرهنگ» همچون پیام رمزی عمل میکند که عصیان کامل علیه علوم انسانی و اجتماعی متعارف را تحریک میکند.
▬ پیشنهاد من برای این جایگزین، چیزی در حدود مفهوم «اتمسفر/سپهر» است، که علاوه «ارزشها و هنجارهای انسانی»، شامل «دادهها»، «عناصر ارتباطی طبیعی»، و «ارزشها و هنجارهای گروههای حاشیهای و بومی» خواهد بود.
▬ نیز، مفهوم «طبقه» و تعبیر وسیعتر آن در مفهوم «قشر» نیز، به همان دلایل پسااومانیستی باید جایگزین شوند تا درک ما از موضوعات پایه در علوم شناختی نوین گشایش یابد و پیشنهاد جایگزین برای این مفاهیم هم میتواند چیزی شبیه به «سکتور/قطاع» باشد. این مفهوم، شامل عملگرهایی است که به لحاظ سرمایههای معنایی در شبکه، در موقعیت مشابهی قرار میگیرند.
▬ در مجموع، سازمان مفهومی پایه به این ترتیب خواهد بود:
۱. جامعه/Society ← شبکه/Network
۲. کنشگر/Actor ← عملگر/Actant
۳. فرهنگ/Culture ← سپهر/Atmosphere
۴. طبقه/Class و قشر/Stratification ← قطاع/Sector
مآخذ:...
هو العلیم